خیانت ملی مخالفین خارجنشین
آقایان میراثخوران خوشنشینِ دیار غرب و وابستگان داخلیِ استکبار و خود باختگانِ مرعوب مدینه فاوستی، رجّالگان و زُنّاربستگان دِیر «مایکل جکسون» و شیفتگان جزایر ناتورالیستها و مدّاحان پروسترویکای مفلوک شوروی مفلوکتر و نوچههای کمربسته «بوش» قدارهبند و بُزمجههای از ترس رعد و برق به سوراخ خزیده... این پهلوان پنبههای جُبّان فضای خالی میان سطور نشریاتِ نشخوارگر جویدههای فرنگیان...»
این طنین طوفانی کلام سیّدِ «بصیر» شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی، خطاب به غرب زدگان و غرب پرستان زمانه، گویی سر کهنه شدن و به تاریخ پیوستن ندارد. گویی توصیف سوزنده و نافذ آقا مرتضی که در اواخر دهه 60، خطاب به «روشنفکران» سینه چاک لیبرالیسم بر قلم آمده بود که در پایان جنگ، پایین کشیده شدن کرکره ارزش های انقلابی را مشتاقانه به انتظار نشسته بودند، در هر دوره ای و برهه ای، مخاطبان مستقیم خود را پیدا می کند و بر هدف می نشیند.
خبر این است: "30 نفر از اعضای گروههای ضدانقلاب در نامهای به دانلد ترامپ، رییس جمهور منتخب آمریکا، از وی خواستهاند ضمن تجدید نظر در توافق هستهای، تحریمهای تازهای علیه ایران وضع کند."
شاید در نگاه اول، خبر چندان مهمی به نظر نرسد. به هر حال ضد انقلاب است دیگر، از این نامه ها زیاد نوشته و بنا به ماهیت خود باز هم می نویسد. اصولا آیا ضد انقلابِ مفلوک و به گل نشسته جمهوری اسلامی کار دیگری هم جز «نامه نگاری» و تجمعات چند ده نفره به راه انداختن بلد است؟
اما... در متن این نامه «اوج»هایی از حقارت و ذلّت وجود دارد که آن را از نامه های مشابه پیشین متمایز می سازد. با عذرخواهی از محضر ملت ایران بخش های اصلی این «ننگ نامه» را می آوریم:
" در خلال رقابتهای انتخاباتی، ما و میلیونها ایرانی، دیدگاههای صریح شما در اعتراض به توافق اتمی رییس جمهور اوباما با حاکمان جمهوری اسلامی ایران را دنبال میکردیم و امیدواریم با انتخاب شما، رییسجمهور منتخب و کنگره ایالات متحده برای نخستین بار فرصت بیابند که پیامدهای بینالمللی و منطقهای آن توافق فاجعهبار را، همانطور که به رایدهندگان وعده دادهاند بدون ملاحظه و پردهپوشی بررسی کنند."
"سیوهفت سال بیاعتنایی و چشم فروبستن نزدیکبینانه دنیای آزاد بر بنیادگرایی مسلح و انتحاری اسلامی، به طوفانی بزرگ انجامیده و وقایع تاسفباری چون شارلی اِبدو، باتاکلان، ترورهای پاریس، بروکسل، اورلاندو و سنبرناردینو را در دو سال گذشته به بار آورده است."
" داعش و حکومت اسلامی ایران، دو روی سکهی تروریسم بنیادگرانه اسلامی هستند. کابوس جهانی تروریسم بنیادگرای اسلامی تنها زمانی پایان خواهد یافت که خلافت اسلامی (داعش) و حکومت اسلامی در ایران جای خود را به نظامهای منتخب مردمی طرفدار صلح و رفاه دهند."
در متن انگلیسی نامه، که احتمالا از شدت شرمندگی نویسندگان از رسوایی در نسخه فارسی حذف شده، مدعی می شوند جمهوری اسلامی ایران با حمایت از گروه هایی مثل حماس و حزب الله " موجب کشته شدن هزاران سرباز «شجاع»! آمریکایی" شده است و باید جلوی آن گرفته شود.
این جماعت حتی نمیدانند که دولت فعلی آمریکا، به همراه متحدینش در منطقه، هر آنچه در توان داشت بهکار برد تا دست ایران از محور مقاومت کوتاه کند، اما همین پنجشنبهشب گذشته بود که خبر آزادی حلب در گوشها پیچید. امثال همین جماعت، همه تلاش خود را کردند که محور مقاومت را به جنایت علیه بشریت در جریان آزادسازی حلب متهم کنند و از کنار سربریدنهای تروریستهای تکفیری به راحتی عبور کردند.
در این میان، خود البته حتما واکنشهای مردم را در شبکههای اجتماعی به نامهنگاری وقیحانه خود دیدهاند. نه فقط حامیان نظام جمهوری اسلامی که حتی برخی افرادی که با نظام رابطه چندان خوبی هم ندارند، حملات گستردهای را متوجه آن 30 نفر و حامیانشان کردند و با تمام توان از خجالتشان درآمدند؛ پیامهایی که هنوز در توئیتر و دیگر شبکههای اجتماعی قابل مشاهده هستند. در توئیتر برای پاسخ به جماعت وطنفروش، هشتگ خاصی هم به راه افتاد.
در گذشته شاید برخی از امضاکنندگان نامه تحریم ایران به ترامپ، خود را فعال مدنی و حامی حقوق بشر نشان میدادند اما حداقل خوبی چنین رفتارهایی آن است که چهره فروخفته زیر خروارها پروپاگاندا را بیپرده برون میفکند و بوی تعفنی را که با عطرهای «فرانسوی» پوشیده داشته بودند را به مشام عامه میرساند. آنهایی که روزی پیراهن خونی بر دست، مدعی خونخواهی بودند، اکنون با تشویق ترامپ به تحریم کشورشان، خون مردمشان را آشکارا میمکند.
و البته این چنین فاش نامهنگاری کردن، بلاهت این جماعت را نیز میرساند. بودهاند کسانی که پیش از اینها، خواستار تحریم ایران شده باشند اما نه چنین رسوا، بلکه از طرقی دیگر و پنهانتر.